1. نوش داروی نازی
محققان آلمان نازی از زندانیان اردوگاه کار اجباری استفاده کردند تا نوشدارویی را امتحان کنند که بر پایه کوکائین بوده و امید داشتند که بتواند عملکرد ارتش آلمان را بهبود بخشد. جرم شناس مستقر در هامبورگ، وولف کمپر، باور داشت که قرص های D-IX راز نهایی پیشرفت هیتلر بودند. آزمایش D-IX در نوامبر سال 1944 در اردوگاه کار اجباری Sachsenhausen آغاز شد. نتایج تمامی آزمون های انجام شده ابداع کنندگان را بر آن داشت تا داروی D-IX را در دسترس تمامی ارتش نازی قرار دهند. ولی، در تولید انبوه آن با شکست مواجه شدند. پیروزی های متحدان در هر دو جبهه در زمستان و بهار 1945 منجر به شکست رژیم نازی شد. رویای پوچ نوشدارو از بین رفته بود.
بر اساس سایت اطلاعاتی “want to know”، "بعد از جنگ جهانی دوم، دانشمندان آلمانی در اردوگاه های تبعیدی متعددی توسط متحدان، نگهداری شدند. در سال 1946، رئیس جمهور ترومن اجازه انجام پروژه گیره کاغذ (Project Paperclip) را صادر کرد که به موجب آن از دانشمندان آلمانی در تحقیقات آمریکایی استفاده شد و مانع از رفتن این سرمایه های ذهنی به اتحاد جماهیر شوروی شد". بعضی از گزارشات با صراحت بیان کردند که آن ها "نازی های دو آتشه" ای بودند. آن ها در جنگ سرد خیلی ضروری بودند تا جایی که به آمریکا و کانادا آورده شدند. بعضی از این دانشمندان در آزمایشات پزشکی مرگ بار بر روی موارد انسانی در کمپ کار اجباری دخالت داشتند. گزارشی در سال 1999 به مجلس سنا و کاخ سفید بیان می دارد که "بین سال های 1945 و 1955؛ 765 دانشمند، مهندس، و تکنسین تحت فرمان Paperclip و برنامه های مشابه به آمریکا آورده شده اند." (گزارش Bluebird)
2. پروژه کنترل ذهن سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، Mk-ultra
کتاب حقایق سازمان اطلاعات مرکزی بیان می دارد که NSC( شورای امنیت ملی) و CIA تحت نظارت قانون امنیت ملی سال 1947 تاسیس شده اند. در دسامبر سال 1947، NSC اولین جلسه خود را برگزار کرد. جیمز فورستال، وزیر دفاع، CIA را مجبور کرد تا "جنگ مخفی" ای را علیه شوروی آغاز کند. ابتکار عمل فورستال، منجر به انجام عملیات جنگی روانشناسی در اروپا شد. پرسنل CIA مخالف کار با دکتر های نازی که ثابت کرده بودند که در شکستن ذهن و بازسازی آن ماهر هستند نبودند. در بعضی از جهات، پایه های نظامی استفاده می شدند تا این فعالیت های نهان را پنهان کنند. تصمیم بر آن شد که تهدیدات کمونیستی موردی بود که بر حقوق جمعی، اولویت داشت.
یکی از مواردی که باید توسط CIA مورد تحقیق و بررسی قرار می گرفت، موضوع کنترل ذهن بود. برنامه کنترل رفتار انسانی CIA به طور عمده از طریق استفاده شوروی، چین و کره جنوبی از فن آوری های کنترل ذهن مورد تشویق قرار می گرفت. بسیاری از شاخه های دیگر حکومتی نیز تحت حفاظت امنیت ملی در مطالعه این قسمت سهیم بودند. اولین برنامه CIA در سال 1950 تحت عنوان BLUEBIRD آغاز شد که در سال 1951 بعد از اینکه کانادا و بریتانیا نیز شرکت کردند به ARTICHOKE(کنگره فرنگی) تغییر نام داد. MKULTRA به طور رسمی در سال 1953 آغاز به کار کرد. این برنامه به طور فنی در سال 1964 بسته شد ولی بعضی از برنامه های آن تحت عنوان MKSEARCH تا دهه هفتاد فعال باقی ماندند. در سال 1973، بدون در نظر گرفتن تحقیقات آتی، رئیس CIA، ریچارد هلمز، دستور تخریب هر گونه رکورد MKULTRA را داد.
شواهد فراوانی دال بر وجود Mk-ultra وجود دارد. به منظور جبران، بیش از 250 نفر از کسانی که ادعا می کردند قربانی شستشوی مغزی سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا بودند، به یک مسابقه با جایزه چندین میلیون دلاری فرا خوانده شدند. نه نفر از آنان هر کدام مبلغ 67000$ (33500£) به عنوان جبران خسارت از سازمان جاسوسی دریافت کردند که اقرار کردند که عملیاتی را با نام Mk-ultra در طول جنگ سرد بنا نهادند.
3. تراشه الکترونیکی قابل کاشت کنترل ذهن
بسیاری از محققان با استفاده از فن آوری نانو، تراشه های الکترونیکی قابل کشتی را توسعه داده اند که ارتباطات جدید عصبی در قسمت هایی از مغز را ایجاد کرده اند که حرکات را کنترل می کنند یا حتی احساسات و فکر را تغییر می دهند. محققان دانشگاه واشنگتن در حال مطالعه بر روی تراشه الکترونیکی قابل کشت بودند که ممکن است به ایجاد ارتباطات جدید عصبی در بخشهایی از مغز که حرکات را کنترل می کند، کمک کند. مطالعه آن ها که قرار است در 2 نوامبر 2006 در "نسخه طبیعت" چاپ شود نشان داد این چنین دستگاه هایی می توانند تغییرات مغزی را در میمون ها القا کنند که بیش از 1 هفته دوام بیاورند.
در 18 مارس 2008، سازمان اطلاعات مرکزی، در نوشته ای به درخواست قانون آزادی رسانه ای اطلاعات لارسون پاسخ داد. سند بیان داشت که استفاده CIA از داشته های ذهنی زیست پزشکی، در سازمان آلفرد مان، دستگاه سایت دوم LLC، بیونیک پیشرفته، و تحت قرارداد نظامی نیروی دریایی-هوایی #N6600106C8005 "به طور مناسب گروه بندی شد که منجر به یک دستور اجرایی به نفع امنیت ملی شد"، و "درتعهد قانونی رئیس CIA در حفاظت از روش ها و منابع افشا و هوش" اعمال شد. این فن آوری تحت برنامه های DARPAی تونی تلر، ژنرال جفری لینگ و برنامه های NIH ویلیان هیتدرکس توسعه داده شدو به عنوان دفاع "برنامه دسترسی مخصوص" محافظت شد که واژه ای رسمی برای "پروژه سیاه" بود. تحقیق منجر به دستگاه های قابل کشتی شد که به اندازه میلیمتری و زیر میلیمتری بودند، می توانستند به طور محرمانه کشت شوند (و به نحوی ساخته شده بودند که دستگاه ها قابل شناسایی یا تشخیص توسط تکنیک های کلینیکی، پزشکی یا رادیولوژی نبودند)، و قابلیت نظارت خیره کننده ای را بر اساس فعالیت افراد از خود نشان دادند که احتمالا شامل اطلاعات بیوفیدبک سمعی و بصری می شدند.
علاوه بر این، دستگاه ها قادر به تحویل تستسترون ها یا دیگر عوامل بیولوژیکی می شدند.
4. فن آوری صدا به جمجمه
انتقالات مجازی موج کوتاه صدا به جمجمه، توسط محقق دکتر جوزف شارپ در سال 1973 باموفقیت به تصویر کشیده شد. این امر در سمینار دانشگاه اوتا در سال 1974 رخ داد و در مجله "روانشناس آمریکا" در شماره مارس 1975 بانام "موج های کوتاه و رفتار" توسط دکتر دان جاستسن به چاپ رسید.
در سال 2002، آزمایشگاه تحقیقاتی نیروی هوایی آمریکا به دقت این دستگاه را به ثبت رساند: "یک سلاح غیر مرگبار که شامل (1) دستگاه الکترومغناطیسی-عصبی می شود که صدا را به جمجمه انسان یا حیوان از طریق پرتوهای موج کوتاه پالس مدوله پخش می کند و (2) شامل دستگاه خاموش کننده صدا می شود که می تواند سونوگرافی را به جمجمه پستانداران منتقل کند." توجه شود که مدولاسیون صدا ممکن است صدا یا پیغام های صوتی نیمه خود آگاه باشد. یکی از موارد استفاده صدا به جمجمه، استفاده از مترسک الکترونیکی برای ترساندن پرندگان در حومه فرودگاه می باشد.
5. فن آوری خواندن ذهن
تیمی از دانشمندان عصبی مشهور در دنیا تکنیک قوی ای را توسعه داده اند که به آن ها اجازه می دهد تا به طور عمیق به درون مغز یک نفر نگاه کنند و هدف آن ها را قبل از اینکه کاری را انجام دهند بخوانند.
این تحقیق زمینه جدید بحث برانگیزی را در توانایی دانشمندان در بررسی ذهن انسان ها و استراق سمع در باره افکار آن ها ایجاد کرد که به طور اخلاقی در این تکنولوژی و اعمال آن، محکوم می شود.
همانطور که جان دیلان هینز در موسسه ماکس پلانک ادراک انسانی و دانش مغزی در آلمان در سال 2007، اذعان داشت، "با استفاده از اسکنر، توانستیم در اطراف مغز به دنبال این اطلاعات بگردیم و چیزی را از بیرون بخوانیم، هیچ راه ممکن دیگری نبود که بدانید چه چیزی در درون آن است. انگار با یک چراغ قوه دنبال نوشته ای بر روی دیوار هستید." شایان ذکر است که ایشان این مطالعه را در دانشگاه کالج لندن و دانشگاه آکسفورد به همراه همکاران خویش انجام داد.
در سال 2011، دانشمندان عصبی در دانشگاه کالیفورنیا برکلی، الکترودهایی را در درون جمجمه مریضی که قرار بود تحت عمل جراحی مغزی قرار گیرد، قرار دادند تا اطلاعات را در هر کدام از لب های گیج گاهی مشاهده کنند که در فرآیند صحبت کردن و تصویر سازی سهیم هستند.
دانشمندان باور داشتند که این تکنیک همچنین می توانست در خواندن و گزارش چیزی که دیگران به گفتن آن قصد داشتند استفاده شود.
در مجله زیست شناسی Plos، دانشمندان نوشتند که این امر در خواندن ذهن تلاش هایی را "در یک مرحله کاملا جدید" انجام داد.
باکنر از دانشگاه هاروارد جایزه الزایمر را برای خواندن ذهنمان در سال 2011 برنده شد. محققان، توانایی خواندن ذهن افراد با اندازه گیری از راه دور فعالیت ذهنشان نشان دادند. این تکنیک حتی می توانست اطلاعات را از افرادی که از خود بی اطلاع بودند کسب کند.
آن تکنیک های خواندن ذهن از EEC با کد گشایی از راه دور از سیگنال های عصبی همراه با یا بدون کاشت از طریق ماهواره یا از طریق برج های انتقال موبایل تلویزیون استفاده کردند. این اطلاعات از آزمایشگاه پیشرانه جت ناسا می باشد، "حساسیت آنتن های ردیابی در اعماق فضای ما که در تمامی دنیا مستقر هستند واقعا حیرت آور است. آنتن ها باید اطلاعات کاوشگران را از یک سیگنال بسیار ضعیف دریافت کنند؛ به طوری که نیرویی که به آنتن وارد می شود فقط 10 جزء-16 وات می باشد (1 در 10 کادریلیون). یک ساعت دیجیتال الکترونیکی مدرن و به روز با نیروی 20 میلیارد برابر بزرگتر از سطح ضعیف کار می کند".
دانشمندان باور دارند که نشر ضعیف رادیویی 1 سانتیمتر مکعب از لایه مغز در درون حدود قابل شناسایی ماهواره قرار داشت. به طور فنی برای ماهواره ممکن بود تا افکار، احساسات و ادراک را شناسایی کند و آن اطلاعات را برای تجزیه و تحلیل به کامپیوتر انتقال دهد.
6. اختراعات ثبت شده از فن آوری کنترل ذهن
بسیاری از اختراعات ثبت شده به وجودفن آوری های کنترل ذهن اشاره داشتند، همانند:
USP # 6,729,337 (4 می 2004)، سونی صاحب اختیار ثبت شده ای با عنوان "به کار گیری امواج مغزی سونی با سونوگرافی" برای یک "ارایه سونوگرافی" بود که امواج مغزی را برای تحریک تجربیات حسی تحریک می کرد تا اینکه استفاده کننده از آن بو، مزه و حتی لامسه را بدون محرک خارجی، تجربه کنند.
USP # 6,488,617 (3 دسامبر 2002)، به کار گیری سیستم عصبی از طریق زمینه های EM از مانیتور ها.
7. شواهد بیشتر برای تایید وجود فن آوری های کنترل ذهن
شواهد کافی وجود دارند تا تایید کنند که فن آوری های کنترل ذهن وجود دارند. در اینجا فقط چند مثال ذکر می شود.
پرتو افکنی موج های کوتاه سفارت آمریکا در مسکو، مروری بر تاریخچه آن مطالعات انجام شده برای تشخیص اینکه آیا نقص های سلامت مربوطه توسط کارمندانی تجربه شده اند که در آن زمان در بین سالهای 1953-1977 سر کار بودند، به درخواست هوارد کانون فرآهم شد که رئیس، کمیته تجارت، علوم و نقل و انتقال، می باشد و در سنای آمریکا در سال 1979 توسط دفتر انتشارات دولتی واشنگتن چاپ شد و فاش کرد که از سال 1952، دولت شوروی آغاز به هدایت پرتو هایی با طول موج کوتاه در سفارت آمریکا در مسکو کرده است.
مطالعه ای که سرمایه آن توسط سازمان پروژه های تحقیقاتی پیشرفته دفاعی فراهم شده بود، هنر استفاده از سیگنال های الکتریکی را برای به کار گیری پوست رنگین کمانی ماهی مرکب بر تمامی اسپکتروم رنگ ها، تکمیل کرد. آزمایشگاه بیولوژیکی دریایی در ماساچوست مسئول انجام تحقیق بود. اگر آن ها می توانستند از حیوانات استفاده کنند، می توانستند انسان ها را نیز به کار گیرند.
به گفته روزنامه دولت روسیه در دسامبر 2006، افسر سابق کا گ ب اطلاعاتی را در باره فنون خاص کنترل ذهن فاش کرد که نیروهای امنیتی در جوامع پیشرفته در زمان و بعد از جنگ سرد استفاده کردند.
ژنرال بوریس راتینکوف که در اداره کا گ ب در مسکو و نواحی اطراف مسکو خدمت می کرد به RossiiskayaGazeta گفت که از زمان های قدیم، افرادی که در قدرت بودند، به روش های متفاوتی از به کارگیری ذهن افراد متوسل می شدند و به ندرت باعث تعجب بود که سرویس های سری و مخفی، زمانی که گایه های علمی را در قرن بیستم به دست آوردند، روش لازم را اتخاذ کردند.
در اواسط دهه هشتاد، تقریبا 50 موسسه تحقیقی در اتحاد جماهیر شوروی فنون کنترل ذهن از راه دور را مورد مطالعه قرار دادند که توسط دولت پشتیبانی مالی شدند، ولی تمامی این تلاش های تحقیقی با فروپاشی امپراطوری شوروی در اوایل دهه نود متوقف شدند.
راتینکوف که به عنوان معاون فرمانده و بعد به عنوان مشاور ارشد در سرویس امنیتی فدرال در سال های 1991 تا 1997 خدمت می کرد بیان داشت که سازمان او مسئول حفاظت از افسران ارشد در روسیه بعد از انقلاب بر شد هر گونه تاثیر خارجی بر روی ضمیر ناخودآگاه آن ها بود.
ژنرال با تاکید فراوان بیان داشت که او و همکارانش هیچ گاه از تفکرات رئیس جمهور بعدی، بوریس یلسین یا پایه گذار اقتصادی، یگور قایدار، استفاده نکردند ولی ادعا کردند که از خواندن ذهن برای نجات رئیس جمهور اول روسیه و نجات کشور از جنگ با چین استفاده کردند.
یلسین در برنامه خود دیدار از ژاپن را در سال 1992 داشت ولی سازمان راتینکوف تلاش هایی را برای برنامه ریزی و جهت دهی ذهن رئیس جمهور تشخیص دادند، که او را مجبور می کرد که جزایر کوریل را به ژاپن بدهند. این حرکت به درخواست هایی از چین می انجامید که سرزمین های مورد مناقشه خود را از روسیه نیز باز پس گیرد، اختلافی که می توانست آتش جنگ را بین دو همسایه برافروزد. در نتیجه، یلسین مجبور شد که سفر را لغو کند.
از دیگر افشاهای ژنرال این است که افسران ارشد در اروپای غربی و ایالات متحده اطلاعاتی را به طور ناخواسته به سازمان او دادند که می توانست به دلیل دستاورد های علمی اتحاد جماهیر شوروی، ذهن آن ها را بخواند.
در اوایل دهه 90، راتینکوف و همکارانش ذهن سفیر جدید آمریکا، رابرت استراوس را اسکن کردند تا ببینند که ساختمان سفارت شامل ابزاری برای اعمال تاثیر روانی بر روی ساکنان مسکو است یا نه، ولی بر طبق گفته ژنرال، غیر فعال شده بود.
تحقیق بر روی سلاح های اسپکتروم الکترومغناطیسی به طور مخفی در آمریکا و روسیه از دهه 50 انجام شده بود. برنامه هایی برای معرفی سلاح های خارق العاده به آرامی در مارس 2012 توسط وزیر دفاع روسیه، آناتولی سردیوکوف، بیان شد که منجر به عمل به وعده های انتخاباتی نه چندان مهم با انتخاب پوتین به عنوان رییس جمهور شد. جناب سردیوکوف بیان داشت، "توسعه و پیشرفت نظامی بر مبنای اصول جدید فیزیکی-سلاح های انرژی مستقیم، سلاح های ژئوفیزیکی، سلاح های نیروی موجی، سلاح های ژنتیکی، سلاح های روانی و غیره- قسمتی از برنامه تدارکاتی ارتش ایالت برای سالهای 2011-2020 می باشد."
هیچ شکی نیست که به رغم اینکه دولت ها هنوز توسعه و تحقیق در باره فن آوری های کنترل ذهن را در خفا انجام می دهند، دولت فن آوری های پیشرفته ای را دارا می باشد که می تواند ذهن افراد را از راه دور بخواند و حس کنترل شخص بر روی تفکر، رفتار، احساسات یا تصمیم گیری، تخریب کند. این امر با حمله بر مغز و سیستم عصبی توسط فرکانس های الکترومغناطیسی صورت می گیرد.
در اوایل سال 1988، دانشمندان هشدار دادند که کنترل و به کار گیری مغز انسان یک امکان ترسناک بود. سرهنگ دوم تلماسی ال توماس، بازنشسته ارتش آمریکا، مقاله ای را در مجله نظامی پارامتر چاپ کرد که در آن ذهن را به یک میدان جنگ تشبیه می کرد. او از یک سرگرد ارشد در ارتباط با سلاح هایی که ذهن شخص را تحت تاثیر قرار می دادند، نقل قولی آورده است. "کاملا مشخص است که این ایالت که در ابتدا این چنین سلاح هایی را تولید کرده است، موفقیت غیر قابل مقایسه ای را به دست خواهد آورد. توماس، نگرانی هایی را در باره "برتری و تسلط اطلاعات" بیان داشت.
آقایان پیتر فیلیپس، لو براون و بریجت ثورنتون، در مقاله چاپ شده با عنوان "سلاح های الکترومغناطیسی آمریکا و حقوق بشر"، نگرانی های بزرگی را در باره نقض حقوق بشر بیان داشتند که توسط سلاح های اسپکتروم الکترومغناطیسی انجام می شد.
در سال های اخیر، کارول اسمیت، روانکاو بریتانیایی، در مقاله ای با عنوان "روانپریشی تشخیصی زیر سایه تکنولوژی مهاجم ذهن-در نیاز برای معیار جدیدی در تشخیص روانپریشی در سایه فن آوری مهاجم ذهن" آزادانه منتقد استفاده دولت از تکنولوژی مهاجم بر روی ساکنان ناراضی بود.
بیانیه A4-0005/1999، بند 27 پارلمان اروپا از همگان خواست تا استفاده از سلاح هایی را که ممکن بود "هر نوع از به کار گیری بشر" را شامل شود، منع کنند.
نماینده آمریکا، دنیس کوچینیچ، لایحه H.R. 2977 (2001) را معرفی کرد که مربوط به کمیته علمی، علاوه بر کمیته سرویس های نظامی و روابط بین الملل بود که این کار برای یک مدت به منظور شناسایی توسط سخنگو انجام شد و در هر حال، تا جایی که صلاحیت کمیته مد نظر باشد، برای مد نظر قرار دادن این گونه مقررات بود.
H.R. 2977(2001)، استفاده صلح آمیز و دوستانه از فضا را به منظور سود بردن تمامی نوع بشر، حفظ کرد که این امر با منع دائمی استقرار سلاح در فضا انجام شد و از رئیس جمهور خواست تا تدابیری را برای اتخاذ و به کار گیری معاهده جهانی منع استفاده از سلاح های پایه ای فضایی، بیندیشد.
در این لایحه، وازه های "سلاح" و "سیستم سلاح" شامل دستگاهی می شدند که قادر به انجام موارد زیر بود: "هدایت یک منبع انرژی، شامل انرژی مولکولی یا اتمی، پرتو های ذرات زیر اتمی، تابش الکترومغناطیسی، پلاسما، یا فرکانس خیلی پایین یا تابش انرژی با فرکانس خیلی پایین، بر ضد آن جسم،" "با استفاده از سیستم های بر پایه زمین، بر پایه دریا یا بر پایه فضا با استفاده از پرتو، الکترومغناطیس، روان، صوت، لیزر، یا دیگر انرژی هایی که به یک شخص اجتماع خاص به هدف جنگ اطلاعات، حالت روحی، مدیریت، یا کنترل ذهن این افراد یا جوامع هدایت می شوند".
به طور رسمی، موسسه سازمان ملل متحد برای تحقیقات خلع سلاح، لیستی را از گروه خاص کنترل روانی ذهن و دیگر سلاح های رزونانس الکترومعناطیسی در راهنمای رسانه ای خلع سلاح در سال 2002 ارائه دادند.
موارد گزارش شده در باره مردمی که ادعا می کردند که قربانی کنترل ذهن هستند
داستان های گزارش شده زیادی در باره مردم وجود دارند که ادعا می کردند که توسط فن آوری های کنترل ذهن صدا به جمجمه و الکترومغناطیسی، مورد شکنجه و ارعاب قرار گرفتند. بسیاری از افراد همانند رسانه ها، آن ها را فرضیه نگاران توطئه یا افراد بیمار روانی نام نهادند. داستان های آن ها به عنوان توطئه در نظر گرفته می شد.
مسئولان می گویند که در روزها و هفته های قبل، مایرون می، سه نفر را در کتابخانه دانشگاه محلی فلوریدا مورد اصابت گلوله قرار داده بود و بعد توسط پلیس تالاهاسی خلع سلاح شده بود. او ویدیوئی را درباره کنترل ذهن و یک عکس قدیمی را در باره کارت اداری گوگل با کلمات "افراد هدف" در فیسبوک پست کرد. او همچنین ویدیوئی را از کشتی گیر حرفه ای سابق و حاکم ایالت مینسوتا، با نام جسی ونتورا منتشر کرد که در حال مصاحبه با فردی بود که ادعا می کرد که تکنولوژی ای را ابداع کرده است که به دولت فدرال اجازه می دهد تا ذهن افراد را کنترل کند.
جیمی شائو، اهل ساکرامنتو کالیفرنیا بود و به دلیل اینکه شماره 911 را بیش از 100 بار در یک ماه گرفته بود، در ماه می 2013 دستگیر شد. شائو بیان داشت که او تا زمانی که کنگره، دولت سایه را که از ماهواره ها برای کنترل دهن و بدن او استفاده می کند، مورد تحیقیق و تفحص قرار ندهد، کار خود را متوقف نخواهد کرد.
جارد لافنر 23 ساله که متهم به شلیک به یک خانم از کنگره در آریزونا و قتل 6 نفر دیگر در 8 ژانویه 2011 بود ادعا کرد که ذهنش در حال کنترل بود. آنجلا مودیسپا در سال 2009 ادعا کرد که صدایی در گوشش می گفت که مادرش را بکشد.
قربانی مشکوک دیگر، رهبر مخلوع هندوراس به مجله منادی میامی گفت که او در معرض گاز تغییر ذهن و پرتو قرار گرفت و "ماسونوری اسرائیل" در تلاش برای قتل او است.
رونالد مورگام، 18 ساله، نوجوانی که از دبیرستان اخراج شده بود و به بازپرس ها گفت که تحت امر خدا عمل می کرد، اقرار کرد که پدرش را تا سر حد مرگ با چوب بیسبال در 27 می 2001 زده است. مورگان بیان داشت که خداوند در رویایش به او گفته بود که والدینش را بکشد. بر طبق نظر یک روانپزشک در 3 آوریل 2001، مایکل رابرت لارنس، متهم به قتل فروشنده جاروبرقی در وایالوآ گفت که بعد از شنیدن صدایی که به او دستور می داد، او در ماموریت برای کشتن افراد و تکه تکه کردن بدن هایش بود.
ریچارد اسکات بامهمرز، 34 ساله در روز حمعه 28 اوریل 2000 به دنبال تیراندازی دستگیر شد که منجر به مرگ 5 نفر و جراحت شدید یک نفر در منطقه پیتسبرگ ایالت پنسیلوانیا شد. بامهمرز به یک روانشناس گفت که می توانست صدای مردمی را که در باره او صحبت می کنند، بشنود و این امر با کار او مداخله می کرد.
گفته می شود که سولومن 15 ساله، بر روی دیگر دانش آموزان در دبیرستان هریتج در 10 آگوست 1999 آتش گشود. او صداهایی را می شنید که به او می گفتند تا کار های عجیب و غریبی انجام دهند. ولی آن صداها، صداهای ماشینی بودند نه صداهای انسان.
تامی استینفیلد خانمی است با شواهدی که تایید می کند او و دیگران قربانی تجزیه و تحلیل رباتیک پیش بینی رباتیک و تدارکات انسانی هستند. او ادعا کرد که "همه ما شکنجه می شویم، گروکان گرفته می شویم و به بردگی برای شبکه تکنولوژی بدون شناسایی و محافظت برده می شویم." او در سال 2012 به عنوان "کاندیدای بدون حزب" در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا ثبت نام کرد.
در 28 فوریه 2011، بسیاری از قربانیان کنترل ذهن، بیانیه ای به کمسیون ریاست جمهوری برای مطالعه موارد اخلاق زیستی در جلسه ای در واشنگتن دی سی فراهم آوردند.
این ها فقط تعداد کمی از داستان های گزارش شده توسط قربانیان فراوان در کل دنیا بود. اکثر داستان های قربانیان توسط رسانه و عموم، رد شده بود.


داده های فعلی در باره قربانیان کنترل ذهن
از سال 2006، بسیاری از مردمی که ادعا می کردند که قربانی کنترل ذهن هستند شروع به برقراری ارتباط از طریق اینترنت کردند و به کمک هم نامه های بی شماری را به سازمان های دولتی، مجامع مختلف، اورگان های حقوق بشر، رسانه ها و دیگر مجامع عمومی نوشتند. بعضی از قربانیان تظاهراتی را در کشورهایشان سازماندهی کردند و اقامه دعوی کردند. بعضی از قربانیان جلساتی را تدارک دادند تا همدیگر را ملاقات کنند تا در باره اینکه چگونه می توان به خوبی جنگید، بحث کنند. بعضی از قربانیان تبلیغاتی را در روزنامه های اصلی انجام دادند. قربانیان همچنین فراخوان های جهانی را برای کنفرانس بنا نهادند.
سوء استفاده از کنترل ذهن و شکنجه در حال تبدیل به یک مساله مهم جهانی می شود. تا به حال، آمریکا، اروپا، و چین، منطقی هستند که بیشترین تاثیر را از این موضوع گرفته اند. حداقل بیش از 2000 قربانی در هر کدام از این نواحی گلایه مند بودند که توسط فن آوری های کنترل ذهن صدا به جمجمه و الکترومغناطیسی مورد حمله قرار گرفته اند. همچنین در دیگر کشورها نیز قربانیان زیادی وجود دارند که از آن جمله می توان به بیش از 20 نفر در روسیه، بیش از 100 نفر در هندوستان و بیش از 100 نفر در ژاپن اشاره کرد.
بر طبق یک مطالعه ناشناس بر روی 296 قربانی کنترل ذهن در سراسر دنیا که 130 نفر آن خانم و 166 نفر آن آقا بودند، 71.29% از تمامی قربانیان دارای مدرک دانشگاهی بودند که 13.86% از آنان دارای مدرک فوق لیسانس و دکترا بودند.
سن آن ها: 10-20: 13 نفر (4.39%)؛ 21-30: 64 نفر (21.62%)؛ 31-40: 87 نفر (29.32%)؛ 41-50: 70 نفر (23.65%)؛ 51-60: 42 نفر(14.19%)؛ 61-70: 15 نفر (5.07%)؛ بالای 70: 5 نفر (1.69%) بودند.
شروع سن شکنجه: 1970-1980: 29 نفر (9.80%)؛ 1981-1990: 40 نفر (13.51%)؛ 1991-1995: 34 نفر(11.49%)؛ 1996: 18 نفر (6.08%)؛ 1997: 5 نفر (1.69%)؛ 1998: 11 نفر (3.72%)؛ 1999: 6 نفر (2.03%)؛ 2000: 16 نفر (5.41%)؛ 2001: 17 نفر (5.74%)؛ 2002: 15 نفر (5.07%)؛ 2003: 12 نفر (4.05%)؛ 2004: 21 نفر (7.09%)؛ 2005: 15 نفر (5.07%)؛ 2006: 17 نفر، 2007: 11 نفر (3.72%)؛ 2008: 23 نفر (7.77%).
سنی که آگاه شدند که به عنوان هدف در حال استفاده هستند: 10-20: 69 نفر (23.31%)؛ 21-30: 92 نفر (31.08%)؛ 31-40: 49 نفر (16.55%)؛ 41-50: 59 نفر (19.93%)؛ 51-60: 21 نفر (7.09%)؛ 61-70: 5 نفر (1.69%)؛ بالای 70: 1 نفر: (0.34%).


دلایل ممکنی که نشان می دهد چرا قربانیان باور دارند که مورد هدف قرار گرفتند عبارت بودند از:
(1) آزمایش های پنهان انسانی دولت یا دانشمندانی که آزمایشهای نهان انسانی را با پشتیبانی دولت انجام می دهند (58.11%)؛
(2) دانشمندانی که آزمایشهای نهان انسانی را انجام می دهند (36.82%)؛
(3) جنگ های نهان دولت (33.45%)؛
(4) شکنجه ها و اذیت های نهان سیاسی (32.77%)؛
(5) خطر تروریستی )22.97%)؛
(6) استفاده ناصحیح از سلاح ها به دلیل فساد دولت (45.27%)؛


علائمی که قربانیان به دلایل ممکن از این تکنولوژی تجربه کردند:
(1) چشمه هایی از سردی و گرمی 148 (50%)
(2) حالت تهوع 151 (51.01%)
(3) تعرق شدید 119 (40.20%)
(4) خواب القا 193 (65.20%)
(5) کمبود خواب 233 (78.72%)
(6) خستگی فرآوان 203 (68.58%)
(7) تار دیدن 170 (57.43%)
(8) احساس درد در اندام های داخلی 183 (61.82%)
(9) احساس درد در کمر، بازو ها، ساق پاها، و ماهیچه ها 174 (58.78%)
(10) بی حسی و مور مور شدن، پاراستزی و فقدان حس 144 (48.65%)
(11) گرفتگی ماهیچه/اسپاسم/ کشیدگی 167 (56.42)
(12) سردرد های یک دفعه ای 189 (63.85%)
(13) ضربان قلب نامنظم 180 (60.81%)
(14) سکته های قلبی 115 (38.85%)
(15) دندان درد 149 (50.34%)
(16) اسهال 131 (44.26%)
(17) تورم حاد/عکس العمل های خود به خودی ایمنی 75 (25.34%)
(18) اختلالات ایمنی همانند فیبرومیالژیا 50 (16.89%)
(19) عفونت های مجاری ادراری 53 (17.91%)
(20) ناراحتی های پوستی 149 (50.34%)
(21) تغییرات در رشد مو و ناخن 95 (32.09%)
(22) مشکلات زنانه که در نهایت منجر به بیرون اوردن رحم می شود 50 (16.89%)
(23) سرطان 13 (4.39%)
(24) تب 68 (22.97%)
(25) نشانه های شبه آنفولانزا/عطسه کردن 126 (42.57%)
(26) سرگیجه و احساس از دست دادن تعادل 164 (55.41%)
(27) از دست دادن یک دفعه ای هوشیاری 91 (30.74%)
(28) تومور های خوش خیم یا بدخیم 24 (8.11%)
(29) احساس جریان موج الکتریکی در بدن 161 (54.39%)
(30) افکار/ارتباط و پیغام های از طریق تله پاتی القا شده 191 (64.53%)
(31) شنیدن صدا 201 (67.91%)
(32) مشاهده هولوگرام 124 (41.89%)
(33) دخل و تصرف در رویا 211 (71.28%)
(34) احساسات مصنوعی (ترس، خشونت، شرمندگی، لذت، تنفر، ناراحتی القا شده) 201 (67.91%)
(35) تحریکات جنسی غیر منتظره یک دفعه ای 159 (53.72%)
(36) لمس دستگاه تناسلی 163 (55.07%)
(37) بو های القا شده 154 (52.03%)
(38) تغییرات شدید و یکدفعه در حالات روحی (افسردگی-رضایتمندی) 142 (47.97%)
(39) عکس العمل های لذت گریزی القا شده به مردم یا اشیاء 133 (44.93%)
(40) گفتار اجباری 135 (45.61%)
(41) کنترل رفتار عمومی در بعضی از موقعیت ها 147 (49.66%)
(42) دستکاری ذهن (فراموشی/به یاد آوردن/حافظه های تصویری) 199 (67.23%)
(43) کنترل از راه دور حرکات چشم 114 (38.51%)
(44) کنترل از راه دور حرکات بدن/ کنترل حرکت 126 (42.57%)
(45) تجربیات واقیت مجازی وفتی که بیدار باشیم 104 (35.14%)
50.34% تمامی قربانیان مجبور بودند تا تحت درمان روانی قرار گیرند، میزان اجبار به تحت درمان روانی قرار گرفتن بدین گونه بود:
(1) 1-3 ماه 66 (22.30%)
(2) 4-6 ماه 12 (4.05%)
(3) 7-12 ماه 4 (1.35%)
(4) 1 سال 10 (3.38%)
(5) 2-3 سال 17 (5.74%)
(6) 4-5 سال 11 (3.72%)
(7) 6-8 سال 9 (3.04%)
(8) 9-10 سال 1 (0.34%)
(9) بالای 10 سال 20 (6.76%)

تمامی قربانیان ادعا داشتند که درمان روانی هیچ اثر درمانی ای نداشته است.
خلاصه مورد سولیماویس در باره سوء استفاده از کنترل ذهن و شکنجه
سولیماویس یک طبعه چینی است که در چین به دنیا آمده و بزرگ شده است و وقتی در استرالیا در حال گذراندن دوره فوق لیسانسش بود، در دسامبر 2001 برای اولین بار مورد حمله قرار گرفت. در آن زمان او با سلاح های الکترومغناطیسی از راه دور نا آشنا بود که می توانند تفکر، رفتار، احساسات و تصمیم گیری را با حمله به مغز و سیستم عصبی کنترل کنند. در نهایت، او شروع به یادگیری د باره این تکنولوژی ها کرد که در حال استفاده مخفیانه یا پوشش به وسیله دولت ها هستند و برای کنترل و اذیت مردم به کار می روند.
اثرات قابل توجهی همراه با سر و صدا (صدای پچ پچ) شروع شد که او می توانست از طبقه پایین یا از همسایه ها بشنود. دیگرانی که در همان خانه زندگی می کردند نمی توانستنند آن صدا ها را بشنوند. او فورا شروع به تجربه طیف وسیعی از نشانه ها کرد.
اکثر نشانه ها عبارت بودند از: درد در تمامی بدن، شکم درد، دندان درد، سر درد، لرزش های غیر ارادی دست، عدم توانایی در راست ایستادن، تغییرات در احساسات سرد و گرم، تعریق شدید، تب های شدید، احساسات مصنوعی (شامل ترس، عصبانیت، خجالت، لذت، تنفر، ناراحتی)، و دستکاری ذهن (فراموشی/به یاد آوردن/ حافظه تصویری). همچنین، شکنجه گران می توانند او را وادار به صحبت کنند (صحبت اجباری). تمامی این نشانه ها بدون هیچ گونه درمانی ممکن است از بین بروند یا بعضی وقت ها ممکن است حتی در صورت درمان جدی، دردی ادامه یابد.
او همانند عروسک خیمه شب بازی کوچکی بود که با استفاده از نخ های نامرئی کنترل می شد. بعضی از افراد ناشناس نخ ها را نگه می داشتند و او را کنترل می کردند: صحبت کردن، راه رفتن، خوردن، خوابیدن، و حتی افکار و احساسات او.
در 5 آوریل 2002، او استرالیا را ترک کرد و به هنگ کنگ، تایلند، شانگهای و نیوزیلند رفت ولی نتوانست از شکنجه و ارعاب فرار کند. وقتی در هنگ کنگ بود، مغز او توسط فن آوری های کنترل ذهن صدا به جمجمه و الکترومغناطیسی از راه دور، کنترل می شد و به سفارت آمریکا در هنگ کنگ برده شد. خیلی عجیب بود که نیروهای حفاظتی زیادی در بیرون سفارت آمریکا بودند ولی هیچ کس او را متوقف نکرد با از او چیزی نخواست.
در طول سال های گذشته، سولیماویس تلاش فرآوانی کرد تا فن آوری های کنترل ذهن و سوء استفاده های شکنجه گرانه را در معرض قرار دهد و دولت های سراسر دنیا را مجبور کند تا این نقض های فاحش حقوق بشر را مورد بررسی قرار دهند و متوقف کنند. او کتابش را با نام "12 سال در کنترل اذهان مرده با اسپکتروم الکترومغناطیسی، اردوگاه کار اجباری مدرن غیر قابل مشاهده" چاپ کرد تا باعث شود که عموم، جزئیات داستان او را بدانند. او و دیگر قربانیان در شبکه اش کمپین هماهنگی را بر ضد سوء استفاده از سلاح های کنترل ذهن مخفی و شکنجه آغاز کرده اند. آن ها خواستار تحقیق و تفخص بین المللی در باره این جرائم می باشند که شامل نقض های شدید بیانیه جهانی حقوق بشر در سازمان ملل می شود. با توجه به این واقعیت که مغز او از راه دور با فن آوری های الکترومغناطیسی و صدا به جمجمه کنترل ذهن از راه دور کنترل می شد و او به سفارت آمریکا در هنگ کنگ برده شد، او از دولت آمریکا خواست که مورد او را مورد تحقیق و بررسی قرار دهد. او همچنین نیاز به همکاری و پشتیبانی دولت های استرالیا و چین دارد و از سازمان ملل و دیگر دولت ها در بررسی موضوع خود درخواست کمک کرده است. او امید به کمک همگان دارد تا دولت ها را مجاب کنند تا کارهای فوری را انجام دهند.
نتیجه گیری
می توان مشاهده کرد که سلاح های کنترل ذهن به خوبی توسعه داده شده اند و به طور مخفیانه برای شکنجه و ارعاب مردم بیگناه استفاده می شوند. بسیاری از قربانیان در حال حاضر مشغول کار با سولیماویس هستند تا یک حرکت جهانی را بر ضد سوء استفاده مخفی از سلاح های کنترل ذهن و شکنجه آغاز کنند.
در این تحقیق، نتایج فوق به دست آمد:
1) بسیاری از کشورها انواع مختلفی از روش های کنترل ذهن را توسعه داده اند: داروها، ریز تراشه ها، فن آوری نانو، و امواج الکترومغناطیسی. آیا این دولت ها می توانند قوانینی را برای استفاده از این سلاح ها معرفی کنند؟
2) قوانین موثر و دیگر معیار ها از دولت هایمان نیاز دارند تا به منظور جلوگیری از استفاده ناصحیح از این سلاح ها به تصویب برسند.
3) در حالت استفاده ناصحیح از این سلاح ها، نیاز به دخالت دولت ها است تا قربانیان را به نحو احسنت محافظت کند و شکنجه گران را تحت تعقیب قانونی قرار دهد.
امید می رود تا این مقاله هوشیاری عمومی را در مردم ایجاد کند و راه حل هایی را برای سوء استفاده ار سلاح های کنترل ذهن و شکنجه، ارائه دهد.