کنترل از راه دور مغز با استفاده از تکنولوژی های کنترل ذهن الکترونیک

مقدمه

در مطالب قبلی کمی در رابطه با مبحث کنترل ذهن و کمی هم در رابطه با برخی تکنولوژی ها و علوم بکار رفته در این پروژه ،صحبت کردیم.در این قسمت هم می خواهم شما را با برخی دیگر از روشها و تکنولوژی های موجود در این زمینه آشنا کنم.تکنولوژی هایی که در اختیار ابرقدرتهای توطئه کننده و پشت پرده سیاست جهان قرار گرفته است.یقینا در پشت تمام این فعالیتهای اهریمی و کثیف دست شیطان نهفته است.سیاستمداران صهیونیست و قدرت طلب آمریکا را به جرات می توان مصداق همان اولیاء شیطان نامید که در قرآن از آنها نام برده شده است.آنها در آرزوی به قدرت رسانیدن مجدد فرعون(دجال) در عصر حاضر هستند.آنها اشتهای سیری نا پذیری برای نفوذ و اعمال قدرت خود بر تمام سیاره زمین و به بردگی کشانیدن همه انسانهای آزاد را دارند.ولی از این غافل هستندکه الله(جل جلاله) همانگونه که فرعون و یارانش به هلاکت رسانید و غرق کرد ،آنها را نیز به سرنوشت فرعون و فرعونیان دچار خواهد کرد.این سنت الهی است که خداوند ستمکاران و قدرت طلبان ظالم را به سزای اعمال ننگینشان برساند و وعده پیروزی از طرف او به بندگان درست کردارش داده شده است.در متن جاهایی با قرار دادن شماره ای درون [] به منبع اشاره شده است .لیست منابع در انتهای مطلب ذکر می گردد.

از دوستانی که تمایل دارند تا این مطلب و سایر مطالب منتشر شده در سایت (حقیقت خاموش) را در وبلاگ یا سایت خود قرار دهند،خواهش می کنم که نام منبع را نیز ذکر کنند.

———————————————————————–

کنترل از راه دور مغز با استفاده از تکنولوژی های کنترل ذهن الکترونیک

چند سال پیش یک فیلم مستند ساخت شبکه بی بی سی را دیدم به نام (Tomorrow`s World) که در آن مردی را نشان می داد که دچار بیماری پارکینسون شده بود.پارکینسون یک بیماری است که سیستم عصبی بدن را نشانه گرفته و از بین می برد.این بیماری همان لرزش در وضعیت استراحت است که شیوع آن بیشتر در سنین پیری است اما در جوانان هم دیده می‌شود . بطور کلی این بیماری بر اثر از بین رفتن سلول‌های ترشح کننده ماده‌ای به نام دوپامین (که یک انتقال دهنده عصبی) است رخ می‌دهد.

در این برنامه مستند نشان می داد که چگونه برای لرزشهای غیر ارادی بدن و دست و پای این بیمار درمانی انجام گرفته است.درمان این بیمار به این صورت بود که یک وسیله و الکترود کوچک در مغز این بیمار کار گذاشته شده بود و بیمار یک دستگاه کنترل دستی در اختیار داشت که می توانست با کمک این کنترل دستی، این وسیله درون مغز خویش را کنترل کرده و با کمک تحریکهایی که در مغزش ایجاد می شد ،نشانه های بیماری خود را کنترل کند.

خبر شنیدن چنین پیشرفتی در علم و پزشکی قطعا شما را شوکه نکرده و ناراحت نمی سازد.این وجه و جنبه استفاده از این تکنولوژی،وجه مثبت آن است که برای استفاده از یک بیماری لاعلاج استفاده شده است.ولی در کنار آن جنبه منفی نیز می تواند وجود داشته باشد.محققان بسیاری بر این باورند که نیروهای اهریمنی و سیاه دلی نیز وجود دارند که آرزوی دست یابی و استفاده از چنین تکنولوژی ها و توانایی ها را دارند.چه چیز اغوا کننده تر از این می تواند باشد که آنها بتوانند با جاسازی و کاشتن یک وسیله کوچک در بدن قربانیان خویش،آنها را برای همیشه زیر سلطه خود گرفته و تحت نفوذ و کنترل قرار دهند؟؟چه چیز برای اربابان ایلومیناتی و نظم نوین جهانی اغواکننده تر و وسوسه انگیز تر از اینکه بتوانند سربازان آینده را با استفاده از چنین تکنولوژی هایی بسازند؟؟

بدتر از آن،حالتی است که حتی نیازی هم به کاشتن و قرار دادن الکترود و وسیله ای در مغز یا بدن قربانی نباشد.حالتی که تنها با نشانه گیری و ارسال سیگنالها و امواج قوی الکترومغناطیسی به سوی قربانی،بتوان کنترل مغز و ذهن او را در اختیار گرفت.راهی که با استفاده از آن ،این نیروهای شیطانی و اهریمنی می توانند بر افکار و احساسات انسانهای بیگناه بسیاری تاثیر بگذارند. این نیروهای مخفی و فعال در پشت پرده،می توانند به شکلهای مختلفی باشند.برخی می گویند که این سازمانهای اطلاعاتی و جاسوسی مثل CIA، MI6، موساد و غیره… هستند که از این تکنولوژی ها برای کنترل ذهن افراد استفاده می کنند.برخی دیگر بر این باورند که این انجمن های مخفی و سری مثل ایلومیناتی،فراماسونری،انجمن استخوان و جمجمه،بیلدربرگ و غیره… هستند که در حال طراحی و اجرای  توطئه های عظیم جهانی هستند و با استفاده از چنین تکنولوژی هایی قصد دارند تا کنترل توده های انسانی را در اختیار بگیرند.این اعمال نفوذ بخصوص در زمینه رسانه های جمعی،فیلم سینما و صنعت موسیقی و تفریحات برای تغییر سبک زندگی و باورهای توده های مردم نیز نمایان است.

برخی از افراد نیز بر این باورند که این موجودات بیگانه فرازمینی  بد اندیش و شیطانی (Aliens) چون خاکستری ها Greys یا reptilians ها هستند که از ایمپلنت هایی که در مغز و بدن قربانیان خود می کارند برای ردیابی و کنترل آنها در هر زمان و هر مکان،استفاده می کنند. ولی همه این انواع گوناگون روشهای کنترل ذهن ،یاوه سرایی و خیالبافی نیست که به قول عده ای از ذهن عده ای که دچار توهم توطئه شده اند ،تراوش کرده باشد.مثلا مجله علمی معتبر Nature  در یکی از شماره های خود[۱] به پیشرفتهای عظیمی که در رابطه با علوم عصب شناسی Neurosciencee اشاره کرده و آنها را  تهدیدی بالقوه برای حقوق بشر قلمداد می کند.

در این مقاله به عصب شناسی فرانسوی به نام Jean-Pierre Changeux که در انیستیتو پاستور پاریس مشغول به کار است،اشاره می شود.ایشان در همایشی که کمیته اخلاق-پزشکی ملی فرانسه  (French National Bioethics Committee) برگزار کرده بود، به این موضوع اشاره می کنند که مثلا پیشرفتهای بدست آمده در تکنولوژی های عکس برداری مغزی Cerebral Imaging ،به شکل وحشتناکی حریم خصوصی افراد را نقض کرده است.ایشان اشاره می کنند که اگرچه که تجهیزاتی که برای انجام این امور مورد نیاز است در حال حاضر بسیار تخصصی و پیشرفته هستند ولی به زودی این تجهیزات پیش پا افتاده شده و این توانایی بدست می آید که از آنها حتی در فاصله های دور نیز استفاده کرد.

این به نوبه خود باعث می شود تا راهی بوجود آید که از طریق آن سوء استفاده و حمله به آزادی های فردی امکان پذیر گردد.می توان از چنین ابزار و وسایلی به راحتی برای کنترل رفتاری و حتی شستشوی مغزی افراد استفاده کرد.محقق دیگری به نام Denis LeBihan از کمیسیون انرژی اتمی فرانسه (French Atomic Energy Commission) در این همایش به این نکته اشاره می کند که در حال حاضر پیشرفتهای بدست آمده در زمینه تکنولوژی های تصویر برداری مغزی،به نقطه و مرحله ای رسیده است که ما می توانیم با استفاده از آنها تقریبا فکر و ذهن تمام مردم را بخوانیم.

کنترل رفتار Behavioural Control

آمریکایی ها استفاده از تکنیک هیپنوتیزم با امواج الکترومغناطیسHypnosis-EMR را از سال ۱۹۷۴ شروع کردند و آن را بروی سوژه های داوطلب مختلفی مورد آزمایش قرار دادند.یکی از آزمایش کنندگان این تکنیک به نام J.F.Schapitz اینگونه عنوان می کند: “تحقیقات و بررسی های ما نشان داده است که کلمات گفته شده توسط هیپنوتیزم کننده را می توان با استفاده از انرژی الکترومغناطیس مدوله شده modulated electromagnetic energy ،مستقیما به لایه های ناخودآگاه ذهن و مغز یک انسان منتقل کرد.به عنوان مثال،بدون استفاده از هیچ وسیله تکنیکی برای دریافت و کدگذاری و ارسال پیام می توان چنین کاری را انجام داد.در چنین روشهایی فردی که تحت تاثیر این القائات الکترومغناطیس هیپنوتیزم کننده قرار می گیرد،شانس اینکه بتواند اطلاعات ورودی به ذهن خود را آگاهانه کنترل کند،نخواهد داشت.”[۲]

نکته جالبی در این میان وجود دارد که توجه به آن خالی از لطف نیست.علارغم اینکه علم مدرن الکترونیک ، فقط از ابتدای قرن بیستم بوجود آمده و پا به عرصه وجود گذاشته است،ولی از لا اقل دو قرن گذشته، افراد بسیاری مشاهده شده اند که اینگونه ادعا کرده اند که ذهن آنها از راه دور تحت تاثیر و کنترل ماشینهای خاصی قرار گرفته است.به عنوان مثال می توان به مورد فردی به نام James Tilly Matthews  اشاره کرد.او یک واسطه و دلال در معملات چای بود که در حدود سالهای  ۱۸۱۰ در لندن زندگی می کرده است.این فرد ادعا می کرد که ذهن و مغز او توسط یک گروه و دسته جنایتکاری کنترل می شود.او می گفت که این گروه از ماشین عجیبی برای اینکار استفاده می کنند که او آن را (Air Loom) می نامید.

او می گفت که این ماشین عجیب امواج مغناطیسی نا مرئی را از درون یک سرداب زیرزمینی در لندن به بیرون ارسال کرده و می فرستند. این فرد بر این باور بود که ماشین هایی مشابه Air Loom وجود دارند که از طریق آنها ذهن و فکر نمایندگان پارلمان انگلستان کنترل می شود.

او نامه هایی را برای نمایندگان پارلمان ارسال کرد و به آنها در رابطه با وجود چنین ماشین هایی و توطئه موجود در پشت آنها،هشدار داد.نتیجه این شد که این فرد را نهایتا به عنوان یک بیمار روانی دیوانه به بیمارستان Bethelm معرفی کردند.[۳]خوب خیلی راحت است که همه ادعاهایی که  James Tilly Matthews  کرده است را رد کرده و انکار کنیم و بگوئیم که او دیوانه بوده و سیمهای مخش قاطی کرده بوده است.اصلا مگر در آن زمان امکان وجود چنین تکنولوژی امکان پذیر بوده است؟ البته باید ذکر کنیم که مورد او تنها مورد از این دست نیست

در سال ۱۹۹۴، دکتر Ronald K.Siegel یک پرفسور دپارتمان روانپزشکی و علوم رفتاری دانشگاه UCLA ،کتابی را تجت عنوان (Whispers:The Voice of Paranoia) منتشر کرد.[۴]     دکتر سیگل یک متخصص در زمینه توهم های ذهنی است.او کتاب مهم دیگری را نیز در سال ۱۹۷۵ با همکاری یک روانشناس دیگر به نام دکترلوئیس وست و با عنوان (Hallucinations:Behavior,Experience,and Theory) منتشر ساخت.

او در این کتاب ناخواسته رازهای بسیاری را در رابطه با پروژه کنترل ذهن MKULTRA افشا کرده است.[۵] پروژه MKULTRA را باید در کنار پروژه های دیگری از قبیل BLUEBIRD,ARTI-CHOKE,CHATTER,CASTI-GATE,MKDELTA,MKNOAMI,THIRD CHANCE,MKSEARCH,MKOFTEN و سایر پروژه ها در نظر گرفت.

این پروژه یکی از پروژه های مخفیانه سازمان جاسوسی CIA بوده است که در آن دانشمندان رده بالا و موسسات پزشکی و علمی مختلفی نیز درگیر بوده و شرکت داشته اند.هدف این پروژه استفاده از تکنیک ها و تکنولوژی هایی بود که با آنها بتوان در افراد مختلف تغییرات رفتاری ایجاد کرده و ذهن و فکر آنها را کنترل کرد.در اغلب این موارد سوژه ها و قربانی های این آزمایشات از اتفاقی که برایشان روی می داده آگاه نبوده اند.در این پروژه ها از اواخر دهه ۱۹۴۰ تا اوایل دهه ۱۹۷۰ میلادی،عملا در زمینه ها مختلفی بروی افراد زیادی آزمایش انجام شد از استفاده از دارو ها و مواد مخدر و توهم زای قوی گرفته تا استفاده از تکنیک های هیپنوتیزم و نهایتا استفاده از تکنولوژی های جدید الکترونیکی.[۶]

کتاب Whispers کلکسیونی از کیس ها و مورد های تاریخی کنترل ذهن است.(البته دکتر سیگل در کتاب خود برای رد گم کردن از واژه paranoia استفاده می کند) که توسط دکتر سیگل مورد مطالعه قرار گرفته اند.در یکی از این موردها به مردی به نام Tolman اشاره شده است که ادعا می کرد که ذهن او توسط کامپیوترهایی از طریق یک سیستم ماهواره ای به نام POSSE مخفف (Personal Orbiting Satellite for Surveillance and Enforcment) کنترل می شود.

             

خیلی خیلی جالب است،چون نویسنده زن دیگری به نام Dorothy Burdick در کتاب خود به نام Such things Are Known که در سال ۱۹۸۲ چاپ شده نیز ادعا می کند که ذهن او توسط کامپیوترهایی و از طریق ماهواره کنترل می شده است. این زن از دکتر سیگل را به عنوان مخترع وسیله ای به نام FOCUS نام می برد.FOCUS مخفف (Flexible Optical Control Unit Simulator) است.کار این وسیله این است که که می تواند توهمات تصویری را مستقیما بروی شبکیه چشم قربانی انداخته و پروژکت کند،به صورتیکه سوژه مورد نظر تصویرهایی توهمی می بیند و ابدا نیز قادر نیست که تفاوت تصاویر توهمی را از واقعیت تشخیص دهد.[۷] 

در کتابی که خود دکتر سیگل نوشته است،Tolman ادعا می کند که تصاویر و توهمات تصویری مستقیما به دورن مغزش ارسال می شوند.دکتر سیگل در این کتاب خطاب به این بیمار اینگونه می گوید: “آیا منظور تو این است و تو می خواهی به من بگویی که ماشین هایی وجود دارند که قادرند تصاویر بصری را مستقیما به درون مغز تو ارسال کنند؟”[۸]در سال ۱۹۶۸ دکتر سیگل یک مقاله حرفه ای را تحت عنوان “A Device for Chronically Controlled visual Input” منتشر می کند.

این مقاله توصیف وسیله ای است که او شخصا اختراع کرده و ساخته است و از طریق آن می توان تصاویر را مستقیما به درون مغز سوژه های حیوانات آزمایشگاهی منتقل کرد.این انتقال تصاویر با استفاده و از طریق اعصاب اپتیکی سوژه ها انجام می گیرد. او پیشنهاد می دهد که آزمایشات بعدی بروی نوزادان و بچه های حیوانات انجام گیرد به صورتی که تمام تحریکات بصری آنها ،از لحظه ای که چشم خود را باز می کنند ،تحت کنترل قرار بگیرد.[۹] 

سی سال بعد دانشمندان آمریکایی کابلهایی را به مغز یک گربه متصل کردند و موفق شدند تا تصاویری ویدوئی را از آنچه که آن گربه در مغز خود می بیند،تهیه کنند.جالب است ،نه؟ یاد فیلم ماتریکس نیفتادید؟  

   

یکی از دانشمندانی که بروی این پروژه کار می کرد،فردی بود به نام Garret Stanley از دانشگاه هاوارد. او پیش بینی کرد که ماشینهایی ساخته شود که اینترفیس و میانجی مغز باشند.ما فقط می توانیم گوشه ای از پیشرفتهایی که به صورت مخفیانه در آزمایشگاهای زیرزمینی و مخفی دولت و ارتش آمریکا بدست آمده است را ،تصور کنیم. پروژه هایی که با هدایت و ساپورت مالی مجتمع های نظامی /صنعتی ایالات متحده آمریکا به اجرا در آمده است.همان مجتمع های نظامی/صنعتی که آیزنهاور Dwight D.Eisenhower رئیس جمهور سابق آمریکا در رابطه با آنها به مردم آمریکا، تحت عنوان Military Industrial Complexes هشدار داده بود.برای آشنایی بیشتر این لینک را مطالعه کنید:

 

Military Industrial Complexes


 

البته امروز بر خلاف زمان Matthews قربانیانی که در این زمینه وجود دارند،می توانند به خروارها اسناد و مدارکی که در این رابطه وجود دارد اشاره کنند و نشان دهند که چگونه سازمانهای اطلاعاتی دولتی و مراکز تحقیقاتی این دست از تکنولوژی ها را ایجاد کرده و توسعه داده اند.اینها همه همان مدارکی هستند که نشان می دهد چگونه مردم عادی ،به مدت بیش از دو قرن قربانی چنین پروژه های شیطانی شده اند. این تکنولوژی ها دارای عناصر مختلف روانشناسی،هیپنوتیزم،تئوری های توطئه سیاسی،و تجهیزات پیشرفته الکترونیکی هستند که امواج و اشعه هایی را صادر کرده و رفتار و ذهن دیگران را بدون آنکه خودشان از آنها آگاه باشند،کنترل می کند.

کنترل پردازش بیولوژیکی Biological Process Control

 

در سال ۱۹۹۶،هیات مشاوره علمی نیروی هوایی آمریکا (US Air Force Scientific Advisory Board) ،مطالعاتی را در قالب ۱۴ جلد منتشر کرد . این گزارشات  به پیشرفتهای آینده در زمینه ساخت سلاحهایی پرداخته بود ، که به آنها نام “دورنماهای عصر جدید ” New World Vistas  اطلاق شده بود. در صفحه ۸۹ از جلد فرعی ۱۵ این گزارش برخی نکات ذکر شده است که مو را به تن انسان سیخ می کند. در این گزارش از جفت سازی و کوپل کردن انسان ها و ماشین ها در آینده نزدیک صحبت به میان آمده است.این بخش از گزارش تحت عنوان Biological Process Control قرار گرفته است.

 

نویسنده این مطلب به انفجاری که در دانش و علوم مربوط به مغز و اعصاب رخ داده است اشاره می کند و اضافه می کند:

“می توان پیشرفتهای آتی که در زمینه تولید منابع انرژی الکترومغناطیسی بدست خواهد آمد را در نظر آورده و تصور نمود.امواج خروجی این دستگاهها را می توان به صورتی به تپیدن واداشت و آنها را به فرمی شکل داده و متمرکز کرد که به راحتی با اندام و بدن انسانی کوپل شده و جفت شود.در این صورت می توان از حرکت های ارادی ماهیچه ها جلوگیری کرده و حرکات بدنی فرد را به طور کامل در اختیار خود گرفت.می توان به راحتی احساسات و اعمال و رفتار فرد را کنترل کرد.خواب ایجاد کرد،پیشنهادهای ذهنی به مغز او ارسال کرد،به حافظه دراز مدت و کوتاه مدت او دسترسی پیدا کرد.حتی می توان به راحتی چیدمان تجربه ای Experience Set  خاصی را برای فرد ایجاد کرده و یا چیدمان تجربه ای دیگری را در مغز و روان او دیلیت کرده و پاک کرد. ”

اگر بخواهیم عبارت چیدمان تجربه ای Experience set  را از یک اطلاح فنی نظامی به زبان فارسی ترجمه کنیم باید اینگونه بگوئیم که منظور از چیدمان تجربه ای یا چیدمان تجربه ها یا همان Experience Set ،این است که آنها قادر خواهند بود تمام خاطرات شما و تجربه های شما را که در زندگی خود داشته اید ،پاک کرده و آنها را با تجربیات و خاطرات جدید که برای شما برنامه نویسی کرده اند جایگزین کنند.

یعنی کلا ذهن شما را فرمت کرده و آنطور که می خواهند برنامه ریزی می کنند. قربانی فکر می کند ،که شخصیت او همان است که به آن آگاه هست ولی حقیقت چیز دیگری است.دقیقا مشابه آنچه که در فیلم ماتریکس مشاهده می کنید. البته مهم است که به این نکته توجه داشته باشید،در حقیقت نویسندگان این گزارش New World Vistas ،با اشاره به پیشرفتهایی که در آینده نزدیک روی می دهد ،در حقیقت می خواهند توانایی ها و قابلیتهای تکنولوژیک فعلی خود را استتتار کنند.سناریوی مربوط به آینده مشابه دیگری که در آن نیز منابع زیادی در رابطه با دستکاری های ذهنی وجود دارد، در گزارش دیگری تحت عنوان The Revolution in military Affairs and Conflict Short of War  توضیح داده شده و ذکر شده است.

این گزارش را کالج جنگ های ارتش آمریکا US Army War College در سال ۱۹۹۴ منتشر کرده است.نویسندگان این مطلب Steven Metz و James Kievit هستند .

آنها در این مطلب اذعان می کنند که:
“استفاده از تکنیکهای اصلاح و تغییرات رفتاری ،کلید اصلی در دست یابی به صلح جهانی هستند.”.
آنها در این گزارش به صراحت عنوان می کنند که :
“مهمترین حسن و فایده استفاده از چنین تکنیکهایی امکان انکار کردن آنها به طور کلی است.”
نویسندگان این مطلب این سئوال را مطرح می کنند که :” خوب،این قابلیت انکار کردن بر علیه چه کسانی به کار می آید؟؟”.. پاسخ آن به صراحت مشخص است:”علیه مردم ایالات متحده آمریکا”

این نویسندگان(Metzو Kievit) در سال ۲۰۱۰ از “قالب سازی آگاهی Perception Moulding” و “تکنولوژی های پیشرفته روانی” سخن می گویند که از آنها برای جلوگیری از شورش و تظاهرات مردم آمریکا بر ضد جنگ استفاده می شود.

البته این فقط شروع این داستان است. آنها بر این باورند که مانع اصلی و سد راه رسیدن به نظم نوین جهانی نظام اخلاقی سنتی مردم آمریکا ست.این نظام اخلاقی سنتی مردم آمریکا گیر و مانعی آزار دهنده برای اجرا کردن برنامه های شوم اربابان نظم نوین جهانی است. مردم ایالات متحده آمریکا از نظر اخلاقی به طور سنتی برای دو چیز فوق العاده اهمیت قائل هستند:

۱-آزادی و حریم خصوصی شخصی Personal Privacy

۲- حکومت و سلطه ملی National Sovereignty

لذا برای رسیدن به هدف بزرگ لازم و ضروری است تا این دو ذهنیت و ارزش از مد افتاده از ذهن مردم آمریکا پاک شود.

         

 

ادامه نوشته

روزنامه ایران شماره 4947.تعدادی از قربانیان کنترل ذهنی در ایران

روزنامه ایران شماره 4947.گوشه ای از شاکیان

گروه شوک: ادعاهاي عجيبي دارند! اصرار مي‌کنند هر چه ديده و شنيده‌اند توهم نيست! مي‌گويند تحت سلطه صداهاي غيبي هستند! از اشعه نامرئي و سوزنده فضاي اينترنتي مي‌ترسند شش زن و مرد تهراني در سطح‌هاي فرهنگي و اجتماعي متفاوت ماجراي شگفت‌انگيزي را پيش روي داديار  دادسراي جرائم رايانه‌اي گذاشته‌اند.

يکي مي‌گويد با ستاره نيما در عالم غيب حرف مي‌زند و جالب اينکه او هر چه دستور مي‌دهد بايد انجام بدهد، ديگري ادعاهاي جالب‌تري دارد وي مي‌گويد اصلا کامپيوتر ندارد، اما با شرايط مشابهي روبه رو است شايد شنيدن داستان‌هاي خارق‌العاده اين شش زن و مرد تصوري به وجود آورد که آنان توهم دارند، اما اين يک واقعيت است! خيلي‌ها در سراسر جهان با چنين مشکلاتي مواجه هستند. شايد يکي از پيچيده‌ترين معماهاي جهان شنيده شدن صداي موتوسيکلتي باشد که هر لحظه دورتر مي‌شود و در کل اروپا همه آن را شنيده‌اند خصوصاً در جزيره‌اي واقع در جنوبي‌ترين بخش اين قاره و هنوز هيچ کس نمي‌داند اين صداي غريب چيست؟!

 

از سال‌ها پيش در دادسراهاي مختلف تهران و ايران پرونده‌هايي کليد خورده است که در آن مقامات قضايي و پليس به نيروهاي متافيزيکي برخورده​اند و هيچ‌گاه منبع اين صداها و نورها مشخص نشده است. اين بار وقتي شش زن و مرد با ادعاهاي مشابه و در فاصله‌هاي زماني خاص به طرح شکايت پرداختند داديار پرونده براي نخستين‌بار به تحقيقات علمي پرداخت و خود را در برابريک پرونده اقتصادي معروف و البته مخرب ديد که کل جهان را زير سيطره خود فرو برده است.

 

نيروهاي غيبي

نخستين بار مرد جواني به شعبه دوم دادسراي ناحيه

31 جرائم رايانه‌اي تهران مراجعه کرد و ادعاي عجيبي را

پيش روي داديار قرار داد. وي گفت: چندماه پيش در خانه‌ام نشسته بودم. وقتي به کامپيوتري که در گوشه اتاقم بود خيره شدم ناگهان سروصداهاي عجيبي را در گوشم شنيدم. صداهاي ترسناکي بود که مرا تحت تأثير قرار داد و مي‌خواست مرا اسير خواسته‌هاي خود کند.

در برابر اين صداها هيچ مقاومتي نمي‌توانستم انجام بدهم. ناخواسته تسخير شده بودم و بايد تن به خواسته‌هاي صداها مي‌دادم.

وي ادامه داد: صداي چند بازيگر سينما و تلويزيون بود که از من مي‌خواست تسليم خواسته‌هايشان شوم. آن روز پشت کامپيوتر نشستم باز هم صداهاي بازيگران عجيبي داشتند که باورکردني نبود. صداها کاملاً مرا تسخير کرده بودند. هيچ اراده‌اي از خودم نداشتم.

وحشت به جانم افتاده بود. اين صداها در زندگي‌ام تأثير بدي گذاشته بود. مي‌ترسيدم از خانه بيرون بروم چون بايد هر کاري را با دستور آن صداها انجام مي‌دادم. ديگر خسته شده‌ام. تصميم گرفتم براي شکايت از اين صداها به دادسرا بيايم.

در حالي که ابتدا تصور مي‌شد اين مرد به خاطر

مشکلات روحي و رواني چنين ادعاهايي دارد يا تحت تأثير داروهاي خواب‌آور و آرامبخش است، داديار پرونده با

شکايت ديگري مواجه شد. در حالي که بررسي‌ها ادامه داشت مرد ديگري شکايت مشابهي را پيش‌روي بازپرس

قرار داد. اين مرد گفت: مدت‌هاست که صداهاي عجيبي در گوشم شنيده مي‌شود‌تا جايي که آنها از من

خواستند براي شکايت به دادسرا مراجعه کنم. وي ادامه داد: با وجودي که در خانه اينترنت و کامپيوتر نداريم، اما

 

صداها از طريق دنياي مجازي وارد خانه‌مان مي‌شوند و صداهايمان را شنود مي‌کنند. تأثير اين صداها در

زندگي‌مان به حدي است که باعث شده بين من و همسرم اختلاف پيش آيد. همسرم مدت‌ها پيش مرا

ترک کرد و به خانه پدري‌اش رفت. همسايه‌ها از طريق دنياي مجازي از زندگي‌مان با خبر بودند. من و همسرم

را تهديد مي‌کردند و اکنون هم مرا وادار مي‌کنند هر کاري را انجام دهم. در برابر اين صداها مقاومتي ندارم و

نمي‌دانم چه بايد کرد. هر روز به هم ريخته‌ام آنها به من دستور مي‌دهند که تسليم خواسته‌هايشان شوم و اين

وضع مرا کلافه کرده است.

با اين ادعاهاي مشابه داديار ترزي خود را در برابر

شکايت‌هايي عجيبي ديد که 2 مرد با شنيدن صداهاي متافيزيکي هيچ کنترلي در زندگي خود نداشته و

نمي‌توانند کارهاي خود را اداره کنند. اين مردان تابع نيروهاي غيبي بودند. ادعاي باورنکردني اين بود که يکي

از 2 مرد حتي در خانه‌اش کامپيوتر و اينترنت نداشت ولي اين شکايت را مطرح کرده بود. در شاخه نخست،

داديار جرائم رايانه‌اي به پليس دستور داد تا به بررسي زندگي دو مرد مرموز دست بزنند. تحقيقات نشان

مي‌داد که اين مردان، مواد روانگردان نيز مصرف مي‌کنند و اين توهمات مي‌تواند زاييده خيال و تصورات فکري آنها

باشد، اما واقعاً همين دليل ادعاهاي آنان بوده است؟!

ادعاهاي مشابه

در حالي مي‌رفت اين پرونده‌ها از نظر تيم قضايي و پليسي بسته شود، يک زن به دادسراي جرائم رايانه‌اي

رفت و در ادعاي مشابهي عنوان کرد: ذرات آب در همه جا هستند. اين قطرات اختيار را از من گرفته‌اند. هر کاري

مي‌خواهم بکنم مانع مي‌شوند و با دستورات عجيبي از من خواسته‌هاي غير منطقي‌اي دارند. همه حرکات مرا

تحت نظر گرفته‌اند و مي‌خواهند من به کارهايي دست بزنم که هرگز در زندگي انجام نداده‌ام. آنها من و

خانواده‌ام را تحت کنترل خود دارند و هر آنچه را انجام مي‌دهيم مي‌بينند. اين قطرات مثل سنسور عمل

مي‌کنند هر کاري انجام مي‌دهم هشدار مي‌دهند.

صداهاي عجيبي دارند و مدام در گوشم نجوا مي‌کنند در حالي که بررسي‌ها درباره اين ادعاي جديد ادامه.

داشت، داديار ترزي با شکايت مشابه ديگري نيز روبه‌رو

شد که از صداهاي متافيزيکي و نيروهاي غيبي و تأثيرات

آنان در زندگي‌اش داستانسرايي مي‌کرد. اين زن جوان پيش روي داديار شعبه سوم دادسراي جرائم رايانه‌اي

قرار گرفت و گفت: مدتي است که وقتي پشت کامپيوتر مي‌نشينم و مشغول کار با دستگاه هستم بدنم

مي‌سوزد. اشعه‌هايي بدنم را مي‌سوزاند و از درون آتش مي‌گيرم. وقتي از کامپيوتر دور مي‌شوم ديگر اشعه‌ها

 

نمي‌توانند به من صدمه‌اي برسانند پرونده‌ها خيلي پيچيده شده بودند، داديار ترزي در برابر.

ادعاهايي قرار داشت که هر روز با روند عجيبي مطرح مي‌شد با شکايت‌هاي جديد دوباره پرونده تشکيل شد و

بررسي‌هاي پليسي نشان مي‌داد که هيچ قطره‌اي در زندگي زن وجود ندارد که به صورت سنسور بخواهد

عمل کند و باعث کنترل وي شود. در شاخه ديگر وقتي زن ديگري به پزشکي قانوني مراجعه کرد آزمايشات

نشان داد اشعه‌هاي مطرح شده در پرونده که به وي صدمه رسانده است هيچ آثار باليني ندارد و روي بدن

وي آثار زخم مشاهده نشده است و احتمالاً به خاطر خوردن قرص‌هاي اعصاب و روان است که اين دو زن در

توهم و خيال خود بستر صداهاي ناهنجار را در زندگي روزمره رواج داده‌اند و هيچ نيروي ماورايي در زندگي آنها

رخنه نکرده است.

درحالي که تصور مي‌شد اين شکايت‌ها تنها ميان گروهي ديده مي‌شود که در شرايط روحي مناسبي

نيستند، اما مشابهت ادعاها عجيب و معمايي بود تا اينکه 2 ادعاي ديگر مطرح شد که تحقيقات پليسي و

قضايي را مصمم کرد تا با باور به چنين حوادث شگفت‌انگيز آن را جدي بگيرند. يک زن و يک مرد ديگر که

در رتبه‌هاي مهم کاري بودند و در تخصص خود نه تنها اسم و رسمي داشته، بلکه داراي شخصيت اجتماعي و

فرهنگي مناسبي بودند در چنين مخمصه‌اي خود را گرفتار ديدند. ادعاي اين زن و مرد خيلي مشابه بودند،

آنها گفتند: روي صفحه‌هاي مشکي کاغذ مرداني را مي‌بينيم که هر ثانيه باهم در جنگ و ستيز هستند.

مردان صفحه مشکي زندگي ما را کنترل مي‌کنند وهر لحظه از ما خواسته‌هايي دارند. مي‌دانند خانواده ما چه

کارهايي انجام مي‌دهند و حرف‌هاي ما را شنود مي‌کنند. در گوشمان نجوا مي‌کنند و خواسته‌هايشان را

مطرح مي‌کنند. آرامش را از ما سلب کردند و لحظه‌اي رهايمان نمي‌کنند دائماً در حال امر و نهي کردن

هستند. تصميم گرفته بوديم ديگر به صداهايشان توجهي نکنيم، ولي آنها ما را زير نظر دارند و حرکات و

رفتارهاي ديگر اعضاي خانواده‌مان را شرح مي‌دهند پرونده به مرحله باورنکردني وعجيبي رسيده بود. داديار

ترزي پس از دو فرضيه نخست که ممکن بود اين زنان و مردان از مواد روانگردان يا قرص‌هاي اعصاب استفاده

کرده باشند با شکايت‌هايي مواجه شده بود که اين زن و مرد هرگز در زندگي به سمت مواد يا نزد پزشک نرفته

بودند. در فرضيه سوم داديار جرائم رايانه‌اي تصور کرد ممکن است در خانه اين افراد دستگاه‌هاي شنود يا

دوربين کار گذاشته شده باشد و کساني قصد آزار و اذيت رواني آنان را دارند. با اين فرضيه کارآگاهان دستور

يافتند تا در زندگي آنان رخنه کنند تا صداهاي عجيب را رصد کنند. تحقيقات يک ماهه از خانه و محل کار اين

 

گروه از زنان و مردان نشان مي‌داد که هيچ دستگاه و ابزاري در 500 متري آنها نصب نشده است تا کسي

بتواند با اين وسيله محرک فضاي ماورايي در خانه و محل کار 6 زن و مرد باشد و آنها را آزار دهد.

لينک اصل مقاله در سايت روزنامه ايران

 

چه نتیجه ایی می توان از این مقاله گرفت:

در مقاله روزنامه ایران که مهاجمان چه کسانی هستند و چگونه اشخاص را کنترل می کنند یک مطلب بسیار

مهم گم است:

اگر این پروژه وابسته به پروژه هارپ باشد، باید همدستانی در همسایکی اشخاص قربانی وجود داشته

باشند که با دستگاه های مخصوص  از آنان جاسوسی کرده وسیگنال های تقویت شده را به ماهواره می

فرستند.

آنان چه کسانی هستند و چگونه به همسایگی قربانیان راه پیدا نمودند را باید یافت.

در آخر باید اضافه کنم که شکایت کردن از مهاجمان نه تنها ضرری ندارد، بلکه مردمان را مطلع می سازد و دیگر

قربانیان نیز می فهمند در این گرداب تنها نیستند شکایت شش شاکی مذکور در روزنامه ایران که تا کنون.

نیز بیشتر شده اند در :

دادسرای ویژه جرایم رایانه ، خیابان شریعتی نرسیده به

سه راه طالقانی،  کوچه  فرهاد2، ناحیه 31، شعبه 3

و پیگیری آن نیز در :

پلیس فتا،  خیابان مرودشت